The Remaining Woodworks of the Jami Mosque of Barzok, The Study of the Newly Found Inscriptions and the Introduction of an Artist from the Abu Zayd Descent

Document Type : Research Paper

Authors

1 Deaprtment of Religious and Mysticism, School of Literature and Foreign Language, University of Kashan, Kashan, Iran

2 Department of Architecture, School of Architecture and Art, University of Kashan, Kashan, Iran

Abstract

Abū Zayd ibn Muhammad ibn Abū Zayd is among the tile makers and potters of Kashan, that more than anyone else his signature is visible in remnants of the middle ages between the years 582 to 616 AH. Despite the domination and extensiveness of artwork in some of the artistic and artisan families of Kashan in the medieval period, such as the family of Abū Ṭaher who have been known for generations, no detailed information has yet been obtained from another artist of Abū Zayd's descent. The major review of the people introduced by Arthur Upham Pope and the few others is not correct and is in some way inappropriate. Therefore, the question arises whether a person or other people of the Abū Zayd descent who have been employed in artistic work or is Abū Zayd the only artist of the family? This article seeks to identify and introduce another artist from the mentioned family by studying the remaining woodworks of the Jami mosque of Barzok. Although the mosque has been demolished and renovated several decades ago, some works including 150 wooden boards or blocks have been preserved, which is now being kept at the museum of anthropology in Barzok. In this article, 23 pieces of the woodworks that include the inscription are at the center of attention and their texts will be read and studied. In addition, the inscriptions will be classified according to the shape and the script and their historical period. This article benefits a descriptive and analytical research method with historical approach and the data collection is mainly based on field studies, observation, analysis and comparison of works. In the following, the data obtained from field studies have been analyzed and compared with historical documentary research. Checking of the studied woodworks shows that the mosque, which was built at the beginning of the 8th century AH, was one of two mosques formed at that time in both upper and lower parts of Barzok. Moreover, according to the inscriptions of the later period, the remaining mosque that is famous as Jami Mosque, should have been repaired or expanded at the end of the 12th century, while older inscriptions indicate its construction in the year 705 AH. The result of the studies shows that in 705 AH, an artist who participated in the construction of the Jami mosque of Barzok, and at least he was a master in calligraphy and engraving on the wood, introduced himself as Mohammad ibn Abū Zayd. In another inscription, he named his ancestry from his father to grandfather of his grandfather, which is not so common, mentioning his relation to his famous ancestor, Abu Zayd ibn Muhammad. This suggests that, apart from Abū Zayd ibn Muhammad, at least another artist from the Abū Zayd dynasty, known as Mohammad ibn Abū Zayd, can be identified. Therefore, we should try to do more studies about him and his artistic work in the late seventh and early eighth centuries, and also we hope to be able to identify other artists from the Abū Zayd descent.

Keywords


توجه شود که یکی از متقدم‌ترین ظروف منتسب به ابوزید، کاسۀ مینایی موزۀ متروپالیتن نیویورک است که تاریخ 4 محرم 582 دارد (Blair, 2008, 156).
[1]. برای انتساب ظروف مینایی به ابوزید توجه شود به کاسۀ مینایی موزۀ متروپالیتن نیویورک که تاریخ 4 محرم 582 دارد (Blair, 2008, 156).
[1]. همچنین نک: کریمی، فاطمه (bـ1367)، ابوطاهر، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، جلد 5،  632ـ638.
[1]. نک: صنیع‌الدوله، محمدحسن‌خان (1302)، مطلع الشمس، 59.
[1]. در این مورد به منابع زیر رجوع شود: واتسون، الیور (1390)، سفال زرین‌فام ایرانی، 169ـ173؛ همچنین:  و کریمی، فاطمه (aـ1367)، ابوزید کاشان، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، 508.
[1]. عمادالدین شیخ‌الحکمایی و برخی دیگر پژوهشگران معتقدند که این نوع تاریخ‌نویسیِ معمولِ دورة صفوی با حذف صفر صدگان همراه بوده است. بر این اساس باید این تاریخ را 1084 خواند (برای نمونه نک: افشار، سفرنامچه (گلگشت در وطن)، 151). احتمال دیگر که در این مقاله بر آن تأکید شده است، حذف عدد هزارگان در این نوع تاریخ‌نویسی است. در این مورد توجه به تاریخ‌های درج‌شده در کتیبۀ توغ‌های دوره صفویِ کاشان، احتمال حذف شدن عدد هزارگان را دست کم در منطقۀ یادشده بیشتر می‌کند. در تحقیقی که طی آن توغ‌های ایرانی بررسی و دسته‌بندی شده است، توغ‌های مربوط به سه دهۀ اول قرن دوازدهم هجری قمری دارای ساختار، نمادپردازی، کتیبه‌نگاری و تزئینات مشخص و متمایز نسبت به توغ های سدۀ یازدهم تشخیص داده شده‌اند. اما در برخی از آن‌ها عدد هزارگان نیامده است و اگر بگوییم صفرِ صدگان را حذف کرده‌اند، مجبوریم این توغ ها را متعلق به یک قرن قبل بدانیم؛ درحالی‌که اساساً توغ های سده یازدهم با توغ‌های موردنظر تفاوت اساسی دارند و به‌هیچ‌وجه نمی‌توان این توغ‌ها را به سدۀ پیشین منتسب کرد. این امر از مقایسه ظاهری توغ‌ها نیز روشن می‌شود. برای مثال توغ حسینیۀ سرِ کوچۀ آران با رقم تاریخ 106، توغ زیارت بی‌بی سکینه نصرآباد با رقم تاریخ 125، توغ شمارۀ 3 محلۀ پشت ده ابوزیدآباد با رقم تاریخ 118، توغ شمارۀ 2 حسینیۀ توی ده ابوزیدآباد با رقم تاریخ 131 (مشهدی نوش‌آبادی و خداداد، 1394، 151، 156، 158 و 160) همگی با توغ‌هایی از این چند دهه که رقم هزارگان آن آمده است، هماهنگی و مطابقت دارند (همان، 140ـ182)؛ برای اطلاعات بیشتر همچنین نک: مشهدی نوش‌آبادی، محمد (1394)، ویژگی‌های ساختاری و نمادین توغ ایرانی، تاریخ و تمدن اسلامی، شماره 22، 109ـ134. درعین‌حال باید توجه داشت که تفاوت در شیوۀ خواندن تاریخ موردنظر تأثیری بر نتایج این مقاله ندارد.
[1]. صورت کامل‌تری از این حدیث در رسالۀ فتوتیه میرسیدعلی همدانی این‌گونه است: «رکعتان من فقیر صابر فی فقره احب الی الله تعالی من عبادت الاغنیاء الی آخر الدهر» (همدانی، 1382، 180). در کتیبۀ برزک صفت «فقیر» برای مسلم مؤمن که علی‌القاعده در تقابل با غنا طرح می‌شود، نیامده است. صورت‌های دیگری از این حدیث هم در منابع حدیثی شیعه و سنی آمده است ازجمله در الخصال شیخ صدوق که تأکید آن بر اهمیت نماز با دندان مسواک زده است: «رَکْعَتَانِ بِسِوَاکٍ أَحَبُّ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ سَبْعِینَ رَکْعَةً بِغَیْرِ سِوَاکٍ». دراین‌باره نک، سایت جامع‌الاحادیث به آدرس: http://www.noorhadith.ir/hadith/316424)
[1]. صورت دیگری از این حدیث چنین است: «أکرِموا العلَماءَ فانّهم ورثةُ الانبیاءِ فَمَن أکرَمَهُم فَقد أکرَمَ اللهَ و رسولَهُ» (ری‌شهری، 1386، 304).
[1]. صورت دیگری از این حدیث چنین است: «أَنَّ الْکِبْرَ مِنْ أَخْلَاقِ الْکُفَّارِ وَالْفَرَاعِنَةِ ، وَالتَّوَاضُعُ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِیَاءِ وَالصَّالِحِینَ»، در این باره نک: موسوعه الحدیث: http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?indexstartno=0&hflag=1&pid=305249&bk_no=513&startno=3
[1]. به نظر نمی‌رسد این عبارت درست نوشته شده باشد. صورت های متنوعی از این حدیث آمده است که با متنی که در کتیبه آمده همخوانی ندارد از جمله: لاخیر فی رجل لم یجل ولا خیر فی امرأة جالت.
[1]. در خانه هایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن [خانه] ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش می‌کنند.
[1]. محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است. 
[1]. و گواه بودن خدا کفایت می کند، محمد پیامبر خداست.
[1]. اوست کسی که پیامبر خود را به قصد هدایت، با آیین درست روانه ساخت.
[1]. خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند.
[1]. و بگو که حق آمد و باطل را نابود ساخت.
[1]. این دو کتیبۀ اخیر که مهم‌ترین بخش از کتیبه‌های نقاشی شده  روی چوب است به کمک استاد عمادالدین شیخ ‌الحکمایی خوانش شد و تلاش برای خوانش دقیقتر و کامل‌تر آن ادامه دارد.