برخورد هستی‌شناسانۀ مولانا با نقاشی در پاره‌هایِ غزلی از دیوان کبیر

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه نقاشی، دانشکده هنر، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران

10.22059/jfava.2025.391422.667432

چکیده

زیر بار سنت‌های بازنمایی پیشااسلامی، نقاشی در اسلام با این گناه بزرگ روبه‌رو بود که درپی هماوردی با آفرینش الهی است. از این‌رو، سخنان مولانا دربارۀ شمایل‌شکنی، سنت نقاشی بیزانسی‌ـ‌مسیحی و نقاشی در اسلام، نگرش دگرگونه‌ای را بازمی‌تاباند. پژوهش در این چارچوب به این پرسش‌ها می‌پردازد: بن‌مایه‌های نگرش مولانا به نقاشی چیست؟ او چگونه میان جنبش شمایل‌شکنی، چهره‌نگاری بیزانسی‌ـ‌مسیحی و نقاشی در تمدن اسلامی مرزبندی می‌کند؟ هدف پژوهش، بررسی چالش‌های نقاشی از چشم‌انداز الهیات، خوانش غزل مولانا با رهیافت تصویری و شناخت نگرش تأویل‌گرایانه او به نقاشی‌ست. از دید روش‌شناسی، بررسی تاریخی پایة مطالعه است. این بررسی همراه با کاربردشناسی واژگان و مفاهیم در بافت سخن مولانا و گزارشگران هم‌روزگار در سنجش با نمونه‌های تاریخیِ بازنمایی پیش می‌رود. منابع، کتابخانه‌ای است؛ پاره‌ای از مفاهیم و سخنان مولانا دربارۀ نقاشی، هم‌بستگی باورها و دیدگاه‌های او با آموزه‌های وحیانی و چیرگی روش عرفانی بر سخن مولانا، تکیه‌گاه‌های نظری پژوهش است. پژوهش نشان می‌دهد مولانا در رویارویی با چالش بازنمایی روح، میان نقاشی جسمانی و روحانی تمایزگذاری می‌کند. برپایة این تمایزگذاری، خداوند روح را در حرکت دائمی می‌آفریند و تصویر می‌کند، اما هرچند نقاش، روح را می‌نمایاند، کار او، بازنمایی در حالت ایستا است، چنین نقشی در جایگاه هماوردی با آفرینش الهی نمی‌ایستد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات