استادیار ، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
10.22059/jfava.2025.396630.667497
چکیده
در دهههای پایانی قرن بیستم، خاورمیانه شاهد درگیریهای نظامی گستردهای بود که هم جغرافیای سیاسی منطقه را دگرگون کرد و هم بر تولیدات فرهنگی و رسانهای تاثیر گذاشت. پوسترهای تبلیغاتی جنگ بهعنوان ابزار ارتباط بصری، در بسترهای فرهنگی مختلف تولید شدند و در شکلدهی به تجربهی جمعی جنگ نقش داشتند. بااینحال، بررسی تطبیقی سیاستهای بازنمایی در این تصاویر، بهویژه در بسترهای فرهنگی متفاوت، کمتر موردتوجه قرارگرفته است. این مقاله با هدف فهم چگونگی بازنمایی دشمن و خود در تصاویر تبلیغاتی جنگی سهگانه از کشورهای ایران، افغانستان و عراق، به تحلیل این تصاویر از منظر نشانهشناسی اجتماعی میپردازد.سوال اصلی آن است که سیاست بازنمایی چگونه در تصاویر متعلق به سه زمینهی فرهنگی متفاوت، اما در بازهای زمانی مشترک، سامان میگیرد؟برای پاسخ به این پرسش، از چارچوب نظری تئو ونلیوون و گونتر کرس در نشانهشناسی اجتماعی تصویر استفادهشده و سه پوستر با زمینههای فرهنگی متمایز، در فرایندی کیفی، تحلیل و مقایسه شدند. نتایج نشان میدهد که اگرچه هر تصویر به شیوهای خاص از رمزگان بصری و اسطورههای بومی برای ساختن چهرهی دشمن و قهرمان بهره میگیرد، اما در همهی آنها، سیاست بازنمایی در خدمت تثبیت گفتمانهای ملیگرایانه و مقاومتمحور عمل کرده و زبان تصویر بهمثابه ابزار کنترل ایدئولوژیک به کار گرفتهشده است.