استادیار گروه ارتباط تصویری، دانشکده تجسمی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
10.22059/jfava.2025.395603.667493
چکیده
آرا جورج لوکاچ در زیبایی شناسی بر فرمهای زیبایی شناختی بازتاب واقعیت اجتماعی و روش دیالکتیکی در هنر و ادبیات استوار است. پرداختن به واقعیتِ اجتماعی در چیدمانهای عمومی معاصر در مداخله ای اجتماعی است. از همین رو مطالعه میانر شتهای از بازتاب این واقعیات در آرا جامعه شناسانه لوکاچ (که تجربه زیباشناختیِ شناختِ واقعیت را تجربه کیفی می داند) و هنر عمومی معاصر ضرورت پژوهش حاضر است که با روش تحلیل محتوا صورت پذیرفته است. نظر به اینکه بنیان این نظریه زیباییشناسی در هنر، بر جنبه انتقادی تاکید دارد، مفروض است هنر چیدمان معاصر در گرایش زیست محیطی در قالب هنر عمومی، مفهومی از بازتعریف هنر متعهد را ارائه میدهد که بازتولیدی از واقعیتهای اجتماعی و تاریخی بوده و با فراهم آوردن بستر تجربه مخاطبین، تبیینی از نظریه بازتاب لوکاچ است. مطابق آرا لوکاچ که ارتباط فرم و محتوا (تجلی و جوهر) را در تجربه هنری، رابطه ای دیالکتیکی قلمداد میکند می توان به این نتایج اذعان داشت که چیدمانهای زیستمحیطی عمومی با همگرایی ادراک حسی (ذهنیت) و واقعیت اجتماعی (عینیت)، ضرورت پرداختن به فوریتهای اجتماعی تغییرات اقلیمی را در آگاهی مخاطبین دنبال میکند که توانایی هنر به مثابه شناخت وقایع اجتماعی و بهعنوان پراکسیس اجتماعی را نشان میدهد.