1
گروه هنرهای تجسمی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه یزد، یزد، ایران
2
کارشناسی ارشد منطق دانشگاه علامه طباطبائی ، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
10.22059/jfava.2024.364323.667171
چکیده
کمتر اثری را میتوان در میان چاپهای متعدد «پیرانزی» یافت که اساساَ مربوط به «گذشته» نباشد. در این مجموعه آثار، ویرانی پرتکرارترین مضمون است. در این مقاله در یک سطح «چگونگی» بازنمائی ویرانهها در آثار پیرانزی محل پرسش است و در سطحی دیگر بر پایة شواهد متنی «چرایی» چنین نمودی با تشریح مفهوم «والایی» در چارچوب زیباشناسی کانت بررسی شده است. یافتههای «توصیفی-تحلیلی» این پژوهش حاکی از آن است که «قطعهوارگی» مشخصة اصلی نمایش «گذشته» در آثار پیرانزی است. برجستهترین نمودِ ویرانههای پیرانزی ابعاد عظیم آنهاست و از سوی دیگر این عظمت با گذر «زمان»، همچون نمودی از قدرت قاهرة طبیعت، دچار زوال گشته و تنها قطعاتی از آن باقی مانده است. چنین نمایشی از یادمانها یادآور «والای ریاضی» و «والای پویا» در دستگاه زیباشناختی کانت است. گویی «متخیله» در مواجهه با «والاییِ» چنین ویرانههایی از «تلفیق» دریافتهای فزایندة ادراکی باز میماند. این شکست ناشی از مواجهه با ایدة «والایی تمدن روم» است. پیرانزی در آثار مختلف خود به زبان تصویر و کلام کوشش کرده که این شکوه از دست رفته را باز یابد، اما این تمدن و تمثلش در شهر رم چنان «والاست» که لزوماَ به صورت امری « ناتمام» و «قطعهوار» تصویر میشود.