از نگاه انسانشناسانه، آثار هنری فقط نشاندهنده خلق زیبایی نیستند و نشانگر شکلگیری ظرفیتهای ذهنی در گونه انسان میباشند. تاکنون سه فرضیه اصلی (انقلاب شناختی، فرآیند تجمعیِ تدریجیِ تطور و گونههای چندگانه) در خصوص خاستگاه ظرفیت شناختی و رفتار نمادین بر مبنای قدیمیترین آثار هنری و صنعتی بهجایمانده از انسان شکل گرفته است. در این پژوهش با بررسیِ قدیمیترین یافتههای مرتبط با هنر و زیورآلات در دوران پارینهسنگیِ ایران این سه فرضیه مورد مطالعه قرار خواهند گرفت. هدف از این مطالعه بررسیِ جایگاهِ ایران در پژوهشهای شکلگرفته در خصوص خاستگاههای احتمالیِ ظرفیت شناختی در انسان میباشد. برایناساس قدیمیترین یافتههای خودآرایی در ایران (از محوطههای پارینهسنگی غار یافته در لرستان، غار بوف در استان فارس و غارهای کمیشان، کمربند و التپه در مازندران) نشان میدهند که خودآرایی همانند دیگر اجزای مدرنیتهی رفتاری مفهومی نیست که در تاریخ پنجاه هزار سال قبل ناگهان ظهور کرده باشد، بلکه قدیمیترین آثارِ نمادینِ شناختهشده از انسانِ هوشمند در آفریقا نشانگر شکلگیری ظرفیتهای شناختی و رفتار نمادین از هزاران سال قبل از ورود انسان به اوراسیا هستند و انسان از همان ابتدا دارای ظرفیتهای شناختیِ متفاوت بوده است و بعد از گسترش از آفریقا، بر اساس شرایط متفاوت و نیازهای احتمالیِ خویش این ظرفیتها را به دیگر نقاط جهان انتقال داده است.