«حقیقت» رخدادی است که در بستر اثر هنری اتفاق میافتد. مارتین هیدگر با طرح این مسئله هنر و حقیقت را به طرز اعجاب انگیزی به یکدیگر مربوط میکند. ونگوگ نیز که در نامه هایی به بردارش به کشف و جست و جوی حقیقت اشاره کرده است، به نظر میرسد به دنبال نزدیکتر شدن به زیستی آگاهانه است. از این جهت طرز نگاه ونگوگ به هستی با اندیشه هیدگر پیوند میخورد. هدف از نگارش این مقاله، بررسی تفکر زیستِ آگاهانه ونگوگ و تأثیر آن در هنر وی با تأمل در فلسفه هیدگر و چگونگی ظهور حقیقت در نگارههای این هنرمند است. به منظور روشن ساختن برداشت هیدگر در ارتباط با شیوه اندیشه آگاهانه هنرمند در خلق آثارش، سوالاتی در مورد رابطه حقیقت با اثر هنری و نحوه زیست هستیشناسانه ونگوگ و آشکارگی ذات پدیدارها در نقاشیهای او طرح شده است. به این منظور با استفاده از تفسیری بیواسطه و با تحلیل برخی آثار ونگوگ در چارچوب مفاهیم هیدگر سعی در حل پرسشها شده است. در تحلیل نهایی پژوهش به نظر میرسد بیان هنری ونگوگ با برداشت هیدگر از هنر رابطهای معنادار دارد و هر دو در پی کشف وجود و دعوت انسان به تفکر در هستی خویش میباشند.