هنر شمایل نگاری بیزانسی، به عنوان یکی از مهمترین صور هنری منتج از دین مسیحیت، که البته هنری مقدس نیز محسوب می گردد، در تمامی دوران هزار ساله استقرار امپراطوری روم شرقی - به جز دوره صدساله نفاق شمایل شکنی- همواره از جایگاه و اهمیت ویژه ای در جامعه بیزانسی برخوردار بوده است. به طوری که باید آن را آیینه ای تمام نما از اندیشه و تفکر حاکم بر مسیحیت ارتودوکس، که دین رسمی این امپراطوری محسوب می شد، دانست. با این وجود و به رغم پیوند تنگاتنگ این هنر با الهیات مسیحی و جزمیات حاکم بر آن و به ویژه اساسی ترین آنها یعنی تجسد کلمه الهی در قالب تصویر، این صورت هنری به خوبی توانسته است از عهده انعکاس بسیاری از جنبه های زندگی سیاسی، اجتماعی و حتی عقاید عامیانه مردمان جامعه عصر خود که البته همواره جنبه ای دینی- مذهبی نیز داشته است، برآید. مقاله پیش رو در واقع تلاشی است برای نه تنها بررسی سبک شناختی این صورت هنری، بلکه همچنین کوشش خواهد نمود تا با تکیه بر روش تاریخی- تحلیلی، پیوند تنگاتنگ آن را با زندگی روزمره مردمان این جامعه و حوادث و رخدادهای اجتماعی-سیاسی آن در طول قریب به هزار سال استقرار این امپراطوری نشان دهد.