از نظام آموزشهای سنتی در زمینهی هنرهای تجسمی در دورهی پیشامدرن آگاهی چندانی در دست نیست. آموزش خوشنویسی، را میتوان از جمله آموزشهای سنتی هنر دانست که آیینها و متون آموزشی آن تقریباً دست نخورده باقی ماندهاست.آموزش آن به شیوهی استاد ـ شاگردی صورت میگیرد. با مشقهای گوناگون و راهنماییهای بیجایگزین استاد همراه میشود. سعی نگارنده در این نوشتار، تشریح آموزش خوشنویسی به مثابهی نسخهای کامل از آموزش سنتی هنر(تجسمی) است. پرسش بنیادین این مقاله، چگونگی شکلگیری آموزش سنتی هنر در حیطهی هنرهای تجسمی و در قالبهای مرسوم امروزی در دپارتمانهای آموزشی هنر تواند بود. شیوهی آموزشخوشنویسی میتواند در این زمینه، راهگشا باشد.در آموزش خوشنویسی هر کدام از مشقهای نظری، قلمی و خیالی، شکلی از نیازهای آموزشی شاگرد را مرتفع میسازد، واژهی مشق که بر تجربهکردن دلالت دارد، مقام سیر و سلوک شاگرد را نیز به یاد میآورد، و نیز به منزلهی زیربنای تجربی شیوهی سنتی آموزش برای وصول به هنرخوشنویسی و نیکونویسی بهشمار میآید.از آن جا که هنر خوشنویسی وجهی مقدس و معنوی دارد، خوشنویس باید نسبت به کسب ملکات نفسانی همت گمارد تا ٌُ در خط او آینه وار انعکاس یابد.از این لحاظ استادان خوشنویسرسالههایی را برای آموزش هنرجویان به فراخور حال آمادهکردهاند که«آدابالخط یا آدابالمشق» نامیده میشوند.